به گزارش همشهری آنلاین رهبر معظم انقلاب چند سال قبل در جمع دانشجویان گفتند: «شما دانشجویان که متأسفانه کتاب نمیخوانید، خیلی اهل کتاب نیستید؛ بنده کتابخوانم، من خیلی کتاب میخوانم، دلم میخواهد شما بچهها، جوانها واقعاً کتاب بخوانید» و تقریباً هر فرصتی که پیش میآید کتابی برای مطالعه معرفی میکنند. مثلاً در دیدار اخیر رمضانیشان با دانشجویان، فرمودند: «من نمیدانم شماها این کتابهای شرح حال شهدا را میخوانید یا نه؛ من میخوانم و اشک میریزم و استفاده میکنم؛ برای من حقیقتاً استفاده دارد. من خیال میکنم شما یکی از کارهایی که میکنید حتماً همین باشد که شرح حال این شهدای عزیز را، بخصوص بعضیشان را که خیلی معنویت دارند، بخوانید.» به مناسبت برپایی نمایشگاه کتاب، از بین تعداد زیادی از کتابهایی که ایشان برای آنها تقریظ نوشتهاند یا در بیاناتشان بر لزوم مطالعه آنها تأکید کردهاند، تعدادی را انتخاب کردهایم تا اگر فرصت کردید آنها را از نمایشگاه تهیه و مطالعه کنید. این کتابها را ناشرهای مختلفی منتشر کردهاند، برای اینکه راحتتر بتوانید در دالانهای شلوغ نمایشگاه، کتابها را پیدا کنید، قبل از مراجعه، نشانی نشر منتخبتان را از طریق جستوجوی اینترنتی پیدا کنید.
گذر از رنجها آلکسی تولستوی
«رمان «گذر از رنجها» از «آلکسی تولستوی» است که گفتیم ابتدا ضدانقلاب بود. رمان گذر از رنجها نه فقط از لحاظ داستانی، که از لحاظ گرایش به اصول انقلاب و مجذوب بودن در مقابل حوادث و پدیدههای انقلاب و ترسیم زیبای حوادث آن، بهتر از رمان دن آرام است. گذر از رنجها در واقع چهره انقلاب را زیبا ترسیم کرده و زیبا نشان داده است. به هر حال، این نویسنده، یک ضدانقلاب بوده است که تبدیل به فردی انقلابی میشود و چنان رمانی را مینویسد. ما چنین کسانی را نداریم.
اگر چه قبل از انقلاب هم رماننویس نداشتیم؛ اما هنرمندان برجسته معروف آن زمان، خیلی به ندرت به انقلاب گراییدند. واقعاً به ندرت به این طرف آمدند. از آن نویسندگان معروف حسابی، از آن شاعران معروف حسابی، از آن طنزنویسان معروف حسابی، از آن موسیقیدانان معروف حسابی، از آن فیلمسازان معروف -اگر چه در این میدان، اثر چندان برجستهای مثل شعر و ادبیات نداشتیم- از آن ادبای معروف حسابی و از آن مطبوعاتیهای معروف حسابی، هیچ یک به این طرف نیامدند؛ هیچ یک.»
خانواده تیبو روژه مارتن دوگار
«چند سال قبل، از یک نویسنده قوی فرانسوی رمانی خواندم به نام «خانواده تیبو». البته آن نویسنده، معروف نیست؛ اما این رمان خیلی قوی است. معمولاً رمانهای بزرگ و قوی فرانسویها و روسها و دیگر کشورهایی که رمانهای بزرگ از آن جاها منتشر شده، تصویر هنرمندانه واقعیتهای زندگی است. شما کتابهای «بالزاک» یا «ویکتور هوگو» یا نویسندگان روسی را ببینید؛ اینها تصویر هنرمندانهای است از واقعیتهایی که در متن جامعه جریان دارد. این کتاب هم همین طور است.
در آنجا، مجموعههای چپ و سوسیالیست در فرانسه و آلمان و اتریش و سوئیس چقدر تلاش کردند برای این که بتوانند جلوی جنگ جهانی اول را -که استشمام میکردند جنگی دارد راه میافتد- بگیرند؛ اما نتوانستند و همه این تلاشها هدر رفت. تلاش آنها برای ایجاد حاکمیت سوسیالیستی بود. بعد از اندکی، این حاکمیت در روسیه تزاری به وجود آمد؛ آن هم شد یک تجربه ناموفق دیگر برای این حرکت غربی. تجربه شوروی هم تجربه غربیهاست؛ متعلق به شرق نیست. درست است که در بلوکبندی میگفتند شرق و غرب، اما آن هم متعلق به اروپاست؛ آن هم برآمده از افکار اروپاییها و از تفکر مارکس و انگلیس است؛ یعنی یک تجربه ناموفق.»
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان / ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
بینوایان ویکتور هوگو
«یادم افتاد که «ویکتور هوگو» در «بینوایان» اگر خوانده باشید شرح جنگهای «ناپلئون» را میدهد. یعنی بخشی از جنگهای ناپلئون را شرح میدهد. به اعتقاد من، ویکتور هوگو بهترین صحنهها را در بیان حرفهای خودش تصویر کرده است. ویکتور هوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسنده معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال میکنیم و به کار میبریم، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در بینوایان زده است. بینوایان هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید بینوایان را بخوانند.»
بیانات در دیدار مسئولان برگزارکننده هفتهی دفاع مقدس۲۹ شهریور ۱۳۷۲
قصههای خوب برای بچههای خوب مهدی آذریزدی
«من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آن وقتی که کتاب ایشان درآمد -اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد- تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب»، من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی -یعنی نزدیکی به بلوغ- میرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمراهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود.
بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم دو جلد یا سه جلد آن وقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم -حالا درست نمیدانم، یادم نیست- درآمد؛ به تدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هر جا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم. خواستم این حقشناسی را من به نوبه خود کرده باشم. ایشان یک خلأ را در یک برهه از زمان برای زنجیره طولانی فرهنگی این کشور پر کردند.
این کار، باارزش است. خداوند از شما -آقای مهدی آذریزدی- این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهایی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.»
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار نخبگان استان یزد/ ۱۵ دی ماه ۱۳۸۶
کتابهای میشل زواکو
«من نمیخواهم به بچهها خیلی کتاب و رمان معرفی کنم؛ حالا ممکن است اسم مؤلفینش را بگویم. مثلاً یک نویسنده معروف فرانسوی هست به نام «میشل زواکو» که کتابهای زیادی دارد. من اغلب رمانهای او را در آن دوره خواندم. یا نویسنده معروف فرانسوی «ویکتور هوگو» من کتاب «بینوایان» او را اولین بار در همان دوره نوجوانی از کتابخانه آستان قدس گرفتم. البته همه آن را نخواندم؛ مقداریش را خواندم. یکی دو بار بعد از آن هم تمامش را خواندم.»
گفت و شنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان و نوجوانان / ۱۴ بهمن ۱۳۷۶
مهاتما گاندی رومن رولان
«به مناسبت حضور آقای «احمد قاضی» که اطلاع پیدا کردیم ایشان برادر مرحوم «محمد قاضی»، مترجم معروف، هستند، بگویم که من شاید چهل سال پیش یا بیشتر اولین ترجمه را از مرحوم محمد قاضی خواندم که گمان میکنم ترجمه کتاب «مهاتما گاندی» نوشتهی «رومن رولان» بود. هم کتاب، کتاب بسیار ممتازی است، هم ترجمه محمد قاضی حقاً ترجمه برجسته و ممتازی است.»
بیانات در دیدار برگزیدگان استان کردستان / ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸
نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو
«این کتاب «جواهر لعل نهرو» -نگاهی به تاریخ جهان- را بخوانید؛ در بخشی که دخالت و نفوذ انگلیسها در هند را بیان میکند، تصویر میکند، تشریح میکند -او آدمی است هم امین، هم مطلع- میگوید صنعتی که در هند بود، علمی که در هند بود، از اروپا و انگلیس و غرب کمتر نبود و بیشتر بود. انگلیسها وقتی وارد هند شدند، یکی از برنامههایشان این بود که جلوی گسترش صنعت بومی را بگیرند. خب، بعد کار هند به آنجا میرسد که دهها میلیون آن وقتها، صدها میلیون در دورههای بعد، فقیر و گدا و خیابانخواب و گرسنه به معنای واقعی داشته باشد؛ آفریقا همینجور است؛ بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین همینجورند. پس نظام سلطه علاوه بر اینکه جنگافروز است، فقرآفرین است.»
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی/ ۲۶ شهریور ۱۳۹۶
نهجالبلاغه
«این نهجالبلاغه را باید خواند و فراگرفت. در دوران اخیر، بسیاری از متفکران و اندیشمندان غیرمسلمان -نه فقط مسلمانها- با نهجالبلاغه آشنا شدند؛ کلمات امیرالمومنین را خواندند و دیدند؛ حکمتهای مجسم در این بیانات را شنیدند و فرا گرفتند و از عظمت این کلام و صاحب کلام بهتزده شدند. ما به نهجالبلاغه بیش از این بایستی توجه کنیم؛ بیش از این باید فرا بگیریم؛ بیش از این باید از دریای مواج حکمت امیرالمومنین بهره ببریم؛ همه ابعاد کار را روشن میکند، همه درسها را به ما میدهد. علمای بزرگ اهل سنت درباره این کلمات تعبیراتی دارند که انسان شگفتزده میشود.»
بیانات در دیدار مردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع) / ۵ تیر ۱۳۸۹
مجموعه کتابهای شهید مرتضی مطهری
«اگر بخواهید این هویت را به صورت کامل برای خودتان تأمین کنید و حفظ کنید و انشاءالله کسانی که در آینده به شما ملحق خواهند شد در نسلهای بعدی، همینطور این شجره طیبه و این جریان مقدس ادامه پیدا کند، بایستی پایههای معارف را در دلهایتان مستحکم کنید. من توصیه میکنم در زمینه مسائل دینی، جوانها از معارف بلندی که جزء بهترین آنها آثار «شهید مطهری» است، حتماً استفاده کنند. شعارها خیلی خوب است، جهتگیریها خیلی خوب است؛ بایستی به این جهتگیریها و به این شعارها عمق داد. جوانها از کتابهای شهید مطهری استفاده کنید.»
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان استان فارس / ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان ترجمه و تألیف: سید علی خامنهای
«قبل از انقلاب، زمان جوانی ما، اسم کشور زیمبابوه به رودزیا تغییر داده شد. آمدند کشور را گرفتند، روی منابع دست گذاشتند، انسانها را تحقیر کردند، برده گرفتند و دهها بلا بر سر مردم آوردند؛ آخر هم اسم خودشان را روی آن کشور گذاشتند؛ یعنی این کشور متعلق به ماست. هند یک نمونه دیگر آن است. اگر کتاب «نهضت آزادی هند» را -که حدود سی و پنج سال پیش بنده آن را ترجمه کردم- ببینید، نشان میدهد که در شبهقاره هند چه شده است. بنابراین مسئله استعمار، یک نمونه از تجربه غربی است.»
بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
خداحافظ کرخه داوود امیریان
«این کتاب شیرین و ساده، زندگی و احساس و جهتگیریهای بسیجی را بهخوبی تشریح میکند. نویسنده که خود یک بسیجی با همه بار فرهنگی این کلمه است، با بیان بعضی از جزئیات به ظاهر کماهمیت، آن امر مهم را تصویر و ترسیم کرده است. با اینکه جوانی کمسنوسال است، بسی پختهتر از عمر خود مینویسد و میاندیشد. گاه در نقل حوادث، تسلسل طبیعی و منطقی رعایت نشده است. باری، این یکی از کتابهای خیلی خوب در مجموعه خاطرههاست.»
بیانات ۲۰ اسفند ۱۳۷۰
پایی که جا ماند سید ناصر حسینی پور
«تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیدهام که صحنههای اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکاندهندهای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده میگذارد و او را مبهوت میکند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است و از سویی دیگر: غم و خشم و نفرت.»
بیانات ۲ شهریور ۱۳۹۱
همپای صاعقه گلعلی بابایی
«این یک کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان دهها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبتشده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرتانگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتحالمبین و بیتالمقدس پدید آمده و برترینهای هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه نمایشگاه بینظیر هنرهای انقلاب اسلامی نشان میدهد. این مردان بزرگی که نام آنها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما میگذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجایند که سید شهیدان سلاماللهعلیه آنها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد.»
چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷
دا سیده اعظم حسینی
«کتاب «دا» که حقاً و انصافاً کتاب بسیار خوب و قابل طرح در سطح جهانی است، مربوط به بخش کوچکی از وقایع جنگ تحمیلی است و این نشان میدهد که هشت سال دفاع مقدس دارای ظرفیت تولید هزاران کتاب به منظور انتقال فرهنگ و ارزشهای اسلامی و انقلابی به جامعه و جهان است ... ارتقای دانش، تجربه، فهم و قدرت تحلیل مردم از قضایا و رشد و تعالی فرهنگی از طریق تولید و نشر چنین کتابهایی امکانپذیر است.»
دیدار جمعی از مسئولان حوزه هنری و دستاندرکاران تولید و انتشار کتاب دا / ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹
جشن حنابندان محمدحسین قدمی
«روز و شبی چند در لحظههای پیش از خواب، در فضایی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالی که سطور و کلمات نورانی این کتاب به خواننده خود عطا میکند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم. هم بر آن قطره عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است و هم بر آن دست قدرتی که نقشی چنان بدیع و یکتا بر صفحه تاریخ معاصر پدید آورده و صحنههایی که افسانهوار از ذهن و چشم بشر این روزگار بیگانه است، در واقعیت زندگی این نسل از ملت ایران نقش زده است... له الحمد حمد الحامدین ابدالآبدین.
بیشتر فضیلتهایی که تاریخ انسان را زیور بخشیده و آرایش داده و مشعل و راهنمای افراد بشر شده است، محصول لحظه پرباری از زندگی یک یا چند انسان است. صبر، زهد، امتناع، گذشت، شجاعت، صدق، ایثار و ... همه فضائل بشر که در سرگذشت او میبینیم از این قبیل است. هزاران لحظه پربار در هر روز و شب حماسه هشتساله ملت ایران مکنون است و هر که با نگاهی هنرمندانه آنها را ببیند و با قلمی هنرمندانه آن را ثبت و ماندگار کند و پیش از اینها، با توفیقی الهی به این همه دست یافته باشد، مشعل رهروان معراج انسانی را جانمایه و فروغ بخشیده است و این کتاب و نویسندهاش در آن زمرهاند.»
بیانات ۶ بهمن ۱۳۷۰
آب هرگز نمیمیرد حمید حسام
کتابی که اسمش «آب هرگز نمیمیرد» است، شرح حال یک جانبازی است که الان در همدان است؛ واقعاً اگر ممکن بود برای من -که ممکن نیست- پا میشدم میرفتم همدان، دیدن این مرد؛ واقعاً. آن وقت، آن مطالبی که در آن کتاب نوشته شده، همه هم حرفهای خود او نیست که آدم احتمال بدهد که دارد خودستایی میکند، نه؛ کاری که آقای حسام کرده این است که رفته و در قضایای مختلف، از فرماندهان او -این فرمانده گردان بوده، [یعنی] حداکثر شده فرمانده گردان، بعد هم جانباز شده و پایش قطع شده- از «حاج حسین همدانی»، از آن فرمانده تیپ او، از آن فرمانده لشکر او و از فرماندهان عالیرتبه ستاد سپاه و مانند اینها، راجع به این آدم حرف نقل میکند.
این پنج برادر، با هم در [جبهههای] جنگ بودند؛ میگوید ما پنج برادر بودیم با پنج پسرعمویمان ده نفر، با عمویمان یازده نفر؛ همزمان اینها در جنگ بودند؛ یعنی اصلاً یک چیز فوقالعاده است. یک چیز فوقالعاده است این انگیزهای که او را میکشانده به جنگ، انگیزهای که او را نگه میدارد، انگیزهای که کاری میکند که این بچهها و جوانهای دوروبرش عاشقانه این فرمانده گردان را دوست بدارند؛ عاشقانه دوست بدارند. حالا ما قضایا را از دور شنفتهایم؛ گفتم، ما این تابلو را از دور داریم تماشا میکنیم؛ قشنگ است، خیلی زیباست، خیلی باشکوه است، اما اصلاً ریزهکاریهایش را ما نمیبینیم؛ از دور نمیشود ریزهکاریها را دید؛ آدم باید برود ذرهبین بیندازد تا بتواند این ریزهکاریها را ببیند؛ این ریزهکاریها در این نوشتهها هست.»
بیانات ۱۴ بهمن ۱۳۹۵
سیاستنامه خواجه نظامالملک
«من یک وقت زمان ریاستجمهوری، در شورای عالی انقلاب فرهنگی جملهای را از کتاب «سیاستنامه» «خواجه نظامالملک» نقل کردم. این کتاب، یکی از متون بسیار زیبا و فاخر ادبی ماست. با اینکه هفتصد، هشتصد سال از آن زمان میگذرد -دوره سلطان سنجر یا ملکشاه- درعینحال انصافاً مطالبش همچنان تازه است و انسان وقتی آن را میخواند، لذت میبرد. بههرحال، یکی از توصیههایی که به شاه زمان خودش میکند، این است: «زنهار! مردی را دو کار مفرمایی؛ مردی و کاری.» راست میگوید؛ یک مرد، یک کار.»
بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صداوسیما/ ۱۱ آذر ۱۳۸۹
لذات فلسفه ویل دورانت، ترجمه: عباس زریاب
«یک کار دیگری هم که به نظر من جایش خالی است، نوشتههایی درباره فلسفه تطبیقی است؛ شبیه آن کاری که ویل دورانت در «لذات فلسفه» کرده، که لابد ملاحظه کردهاید. لذات فلسفه یک کتابی است که با ادبیات خیلی شیوا و شیرینی نوشته شده و مرحوم دکتر «عباس زریاب» هم ترجمه خیلی خوبی کرده؛ انصافاً خیلی خوشقلم ترجمه کرده.
این کتاب، مباحثه و مناظره بین فلاسفه قدیم و جدید غرب است در یک مسئله خاصی؛ مثل اینکه اینها یک جلسهای تشکیل دادهاند و دارند با هم بحث میکنند؛ «هگل» یک چیزی میگوید، بعد «کانت» جواب او را میدهد، بعد «دکارت» حرف خودش را میزند؛ همین طور دانه دانه اینها شروع میکنند با همدیگر بحث کردن. اگر یک چنین کار شیرین و شیوایی انجام بگیرد، چقدر خوب است.
فرض کنید این کار درباره موضوع «اصالهالوجود» انجام بگیرد؛ «ملاصدرا» یک حرف دارد، همین مرحوم «آقا علی حکیم» یک حرف دارد، مرحوم «جلوه» یک حرف دارد؛ بعد، از قدما، «شیخ اشراق» یک حرف دارد -که منکر این معناست- «میرداماد» یک حرف دارد. اگر فرضاً اینها با همدیگر بحث کنند، چقدر چیز قشنگی از آب در میآید. اینها حکمت را ترویج میکنند و ما امروز به این ترویج احتیاج داریم.»
بیانات ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
نظر شما